تحلیلِ عناصرِ داستان در رمانِ «کافورپوش» اثر عالیه عطایی
کد مقاله : 1042-TARVIJ18 (R2)
نویسندگان
مهدی رستمی *1، محمد مسعودی2
1عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سلمان فارسی کازرون
2دانش آموخته کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی
چکیده مقاله
هدف و زمینه: بررسی و تحلیل عناصر داستانی آثار نویسندگان همواره مورد توجه پژوهشگران و منتقدان بوده است. عالیه عطایی از نویسندگان نوپا و توانمند ایرانی- افغانی آثار او چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. این پژوهش سعی دارد رمان «کافورپوش» عالیه عطایی را از منظر کاربرد عناصر داستانی مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
روش: با خوانش دقیق متن رمان کافورپوش، داده‌ها استخراج و با روش توصیفی- تحلیلی نگارش نهایی محقق گردید.
یافته‌ها: «عالیه عطایی» در رمان «کافورپوش» به شیوه‌ای امروزی از عناصر داستان بهره‌گرفته است. این رمان موضوعی امروزی دارد؛ گم‌شدگی هویت، عدم قطعیت و تردید نسبت به وقایع و ناباروری و پدیده مهاجرت. نمودهای فمینیستی در سرتاسر متن دیده می‌شود. روایت داستان کافورپوش با تعلیق آغاز می‌شود و خواننده را با گره‌افکنی شدید مواجه می‌کند. زاویه دید اول شخص و روایت ذهنی در آن مشهود است. پایان‌بندی داستان، وجه تسمیه آن را مشخص می‌سازد.
نتیجه: بررسی‌ها نشان می‌دهد نویسنده در به‌کارگیری همۀ عناصر داستانی و انسجام آن‌ها دقت داشته است؛ به‌ویژه در شخصیت‌پردازی موفق بوده است. حضور سوژه‌ای متفاوت در این داستان یکی از خصوصیات برجستۀ این اثر است. استفاده از شخصیت اصلی در قالب شخصیتی دو بعدی و گره‌افکنی‌ در داستان، باعث پویایی داستان شده است. نویسنده در روایت از شیوۀ جریان سیال ذهن مبتنی بر تداعی معانی استفاده کرده که همین امر به رمان کافورپوش وجه روانشناسانه بخشیده است. همچنین این داستان از منظر ادبیات زنانه قابل توجه است.
کلیدواژه ها
ادبیات داستانی، رمان، عناصر داستان، عالیه عطایی، کافورپوش
وضعیت: پذیرفته شده برای ارسال فایل های ارائه پوستر