ردهبندی «متون حاشیهای» فارسی و عربی دورهی صفویه و عثمانی بر اساس نظریهی «ترامتنیت» ژنت |
کد مقاله : 1044-TARVIJ18 |
نویسندگان |
اسماعیل علیپور * استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بجنورد |
چکیده مقاله |
از اصطلاح حاشیهنویسی معمولاً دو معنا استنباط میشود: نخست نوشتن نکات و توضیحاتی در حاشیهی متنِ یک اثر و دوم، تألیفاتی مستقل با محوریّت اثری دیگر. مراد از حاشیهنویسی در این جُستار، معنای اخیر است. مجموعهی آثاری را که به این شیوه (شرح، حاشیه، خلاصه، ذیل، تعلیق و تتمّه/ تکمله) تألیف شدهاند، به صورت قراردادی «متون حاشیهای» مینامیم. سابقهی این گونه تألیفات به زند و پازندِ اوستا در ایران قبل از اسلام و در زبان عربی به قرن نخست هجری و تفاسیر آیات قرآن میرسد و در دورههای بعد نیز ادامه دارد، اما در عصر صفویه و عثمانی بسامد و تنوّع متون حاشیهای، بیش از دورههای پیش است. روش تحقیق این مقاله بر اساس نظریهی «ترامتنیت» ژرار ژنت میباشد. با وجود آثاری که در پیشینهی پژوهش آمده، تا کنون تحقیق مستقلی در زمینهی این نوع نوشتارها در دورهی مورد بررسی انجام نشدهاست. یافتههای پژوهش نشان میدهد که علاوه بر گونههای «تفسیری» و «انتقادی» موردنظر ژنت، متون حاشیهای دو گونهی «تلخیصی» و «تکمیلی» نیز دارند؛ بنابراین مجموعهی این تألیفات را میتوان در چهار طبقه، ردهبندی کرد: «تفسیری، انتقادی، تلخیصی و تکمیلی». |
کلیدواژه ها |
حاشیهنویسی، متون نثر فارسی و عربی، دورهی صفویه و عثمانی، ترامتنیت |
وضعیت: پذیرفته شده برای ارائه شفاهی |