بینامتنیت قرآنی در دیوان ناصر خسرو بر اساس نظریه ژرار ژنت |
کد مقاله : 1082-TARVIJ18 (R2) |
نویسندگان |
سکینه پیرک * هیات علمی دانشگاه پیام نور |
چکیده مقاله |
در سالهای اخیر در عرصه نقد ادبی و زبان شناسی، نظریهای تحت عنوان نقد بینامتنی رواج پیدا کرده است که به ارتباط و تعامل بین متون پرداخته و به بررسی وجوه تشابه ، تفارق و تاثیرپذیری یک متن از متون دیگر میپردازد. این نظریه معتقد است که متون و گویندگان آنها از یکدیگر متأثر شده و آگاهانه یا ناآگاهانه، از سرچشمههای ادبی و فکری یکدیگر بهره مند می شوند. در گستره ادب فارسی، قرآن یکی از زیرمتنهایی است که از دیرباز نظرگاههای مختلف زیباییشناسی صوری و معنایی آن، مرجع و منبع بسیاری از شاعران و نویسندگان بوده است که برای اعتبار و غنای سخن خویش، از مفاهیم و تعلیمات قرآنی بهره بردهاند. یکی از این شاعران ناصرخسرو میباشد که اصلیترین زیرمتن تشکیل دهنده اندیشه در دیوانش، قرآن کریم است. در این تحقیق سعی شده است تا با شیوه توصیفی- تحلیلی و استناد به منابع کتابخانهای، ابعاد تاثیر پذیری ناصر خسرو از آیات قرآنی بر اساس نظریه بینامتنی ژنت مورد بررسی قرار گیرد. یافته های این پژوهش نشان میدهد که از میان روابط سه گانه بینامتنی ژنت، بینامتنی صریح و شاخههای آن( واژهها، عبارات و جملههای کوتاه، ترکیبهای اضافی و وصفی) بیشترین نمود را در دیوان ناصر خسرو دارد و در بین شاخههای مختلف بینامتنی صریح، واژهها، پرکاربردترین شیوه بینامتنی در این اشعار میباشند. بعد از بینامتنیت صریح، بینامتنیت ضمنی بر اساس بسامد، درمرتبه دوم قراردارد؛ و از بین شاخههای مختلف این بینامتنی، بینامتنیت مضمون، بیشتر و متنوعتر از نمونههای دیگر است. |
کلیدواژه ها |
قرآن، بینامتنیت، ژرار ژنت، ناصر خسرو |
وضعیت: پذیرفته شده |